قوانیی

ساخت وبلاگ

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

قوانیی...
ما را در سایت قوانیی دنبال می کنید

برچسب : امدگویی,قوانین, نویسنده : sonamy2017 بازدید : 54 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:50

سلام میخوام براتون یه داستان کوتاه بنویسم.امیدوارم خوشتون بیاد -سوووووونیک-جانم -امروز چه روزیه؟ -اممممم فک کنم یکشنبس اره -چییییی؟!منظورم.......خب این یکشنبه چه روزیه؟ -امروز روز خاصی نیس -خیلی بدی  -تولدت مباارکککککککمیدونستم فقد خواستم اذیتت کنم -ههههههههه خیلی خنگی.مرسی یادت بود -خواهش بریم پارک؟ -بریم برچسب‌ها: داستان کوتاه قوانیی...ادامه مطلب
ما را در سایت قوانیی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه, نویسنده : sonamy2017 بازدید : 53 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:50

سلام دوباره به دوستان عزیز میخوام راجب سونیک و امی داستان بنویسم

اگر نظرات زیادی دریافت کنم داستانو مینویسم

اخه تا حالا کم از وبم بازدید کردن برا همین میگم


برچسب‌ها: خبر خبر قوانیی...
ما را در سایت قوانیی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonamy2017 بازدید : 58 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:50

فرشته ی تاریکی قسمت اول (داستان از زبان امی) من داشتم درسامو مینوشتم که گوشیم زنگ خورد.نگاه کردم دیدم سونیکه -بله -اااام سلام امی خواستم بگم نمیایی با دوستامون بریم بیرون؟ما همه منتظر توییم -کجا میریم؟ -جنگل تا ساعت 8 شب. میایی؟ -باش میام -عالیه ممنون منتظرتیم رفتم وسایلامو برداشتم و لباس مناسب پوشیدم که نازک بود و ابی پر رنگ بود  دره خونرو قفل کردم و کلید رو گذاشتم تو کیفم وقتی برگشتم دیدم چند ت قوانیی...ادامه مطلب
ما را در سایت قوانیی دنبال می کنید

برچسب : داستان,فرشته,تاریکی,قسمت, نویسنده : sonamy2017 بازدید : 54 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:50

فرشته ی تاریکی قسمت دوم  خووووب کجا بودم..... اها من با حرف سالی تو فکر فورو رفتم مگه من از سونیک فرار میکنم من دو........ (فک میکنیین منظورش از دو... چی بودXD)  وللش..... به سونیک یکم نگاه کردم  واقعا من دو....  اااااااه اصلا بیخیالش ): من:بچه ها من میرم یکم اونور تر قدم بزنم به نظر یه جنگله بلیز:برو عشقم مواظب خودت باش  کازمو:هوا تاریک شد بیا ،نگرانت میشیم  من:چشم وخدافظی کردمو رفتم سمت جنگل ، قوانیی...ادامه مطلب
ما را در سایت قوانیی دنبال می کنید

برچسب : فرشته,تاریکی,قسمت, نویسنده : sonamy2017 بازدید : 78 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:50

فرشته ی تاریکی قسمت سوم  خیلی هیجانی شد(" , ") هممون قبول کردیم و به سمته پارک حرکت کردیم که یکم بعد.....  من یاده حرفه سونیک افتادم و اون حرف تو مغزم پیچید(سونیک:فرض کن یکی بهم تیز زده باشه اونموقع تو ناراحت میشی برات مهم نیست یا خوشحال میشی؟) من یه لحظه صحنه ی تیر خوردن سونیک اومد به ذهنم.... وایی خیلی وحشتناک بود،انقدر که همون جا اشکام سرازیر شد و صدای گریم بلند تر شد  انقدر تو گریه کردن بودم قوانیی...ادامه مطلب
ما را در سایت قوانیی دنبال می کنید

برچسب : فرشته,تاریکی,قسمت, نویسنده : sonamy2017 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:50

فرشته ی تاریکی قسمت چهارم خب بریم ادامه هم من هم سونیک شوکه شدیم سونیک:س..ا..ل..ی...او..اون چا..قو سالی چشماش خون گرفته بود و داشت به طرفه ما میومد من و سونیک از تاب پریدیم محکم همو گرفته بودیم و سالی جیغ میزید:اشغااااال بیشوووووور دیگه تحمل ندارم من همین امروز باید اون امی رو بکشم سونیک اومد جلوی من دستاشو برای دفاع باز کرد و داد زد:مگه اینکه از جنازم رد بشی سالی بلند داد زد گفت:تو بهم خیانت کردی قوانیی...ادامه مطلب
ما را در سایت قوانیی دنبال می کنید

برچسب : فرشته,تاریکی,قمست,چهارم, نویسنده : sonamy2017 بازدید : 73 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:50